برای او

آه شرمنده ام هنوز هم کمی از من مانده میروم تا دیگر از من چیزی نماند میروم تا من ، او شود...

برای او

آه شرمنده ام هنوز هم کمی از من مانده میروم تا دیگر از من چیزی نماند میروم تا من ، او شود...

برای او

محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
پیوندها

خودش را کشته

چهارشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۱۸ ب.ظ

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۹۳/۰۴/۱۸
سید رضا

نظرات (۷)

این شعر هم مسخره بود شدید البته تا حدودی نَ
پاسخ:
نظر لطفتونه
عجب....
به به سید جان ایول داری...
پاسخ:
قربانت
 وقتی با خدا به لب پرتگاه میری ، بپر !
چون یا در آغوش میگیردت یا بهت پرواز و یاد میده . . .
۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۴:۵۲ مرتضی ساعی
بیست
 امشب
از آسمان باران انا انزلنا بر فرق زمین می بارد
امشب چشمانمان را با آب توبه بشوییم
و کلام قرآن در دهانمان بریزم
(التماس دعا)
 مادرم فاطمه باشد پدرم شاه نجف

هر دو عالم به فدای پدر و مادر من

سلام
قبول باشه طاعاتتون
ایام تسلیت
۲۶ تیر ۹۳ ، ۱۷:۰۹ رهپوی عاشق
سلام
میخوام که فقط برای او باشم ولی سخته
قبول کن که سخته
اما این سختی رو دوست دارم
التماس دعا سیدجان

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی