باز سوز نسیم صبح سوز آه سحرش را آورد
شاید سوزش چشمم از آه " او " ست
کاش کمی به خودش رحم کند
رسمه که هر کتاب رو به اون کسی که دوست دارند یا براشون اهمیت داره تقدیم می کنن
زیبا تریتپن تقدیم که دیدم و خوندم این بود :
این کتاب را به "ولید فرحان" خشنترین گروهبان بعث عراق تقدیم میکنم!
نمیدانم شاید در جنگهای خلیج فارس توسط بوش پدر یا بوش پسر کشته شده باشد.
شاید هم هنوز زنده باشد.
مردی که اعمال حاکمانش باعث نفرین ابدی سرزمینش شد.
مردی که مرا سالها در همسایگی حرم مطهر جدم شکنجه کرد.
مردی که هر وقت اذیتم میکرد، نگهبان شیعه عراقی، علی جار الله در گوشهای مینگریست و میگریست.
شاید اکنون فرحان شرمنده باشد.
با عشق فراوان این کتاب را به او تقدیم میکنم، به خاطر آن همه زیبایی که با اعمالش آفرید و آنچه بر من گذشت جز زیبایی نبود.»
صفخه اول کتاب پایی که جا ماند....
تخریب قبور ائمه بقیع (علیهم السلام)
هشتم شوّال سال 1343 ه.ق
به همین مناسبت مقاله تاریخی زیر از سایت مطالعات اسلامی واشنگتن در خدمت دوستان علاقه مند به مطالب بیشتر گذاشتم.
بقیع، بغض شیعه در گلوی تاریخ
هر شیفتهای که دل به مدینه روانه میکند، بر غربت قبرستان بقیع ناله میکند. تربت مطهر چهار امام معصوم ـ ع ـ تنها با سنگچینهایی نمایان است که زائر آن اجازه زیارت ندارد و باید به دل گریه کند. بقیع سند مظلومیت همیشگی شیعه است و بررسی و آگاهی از پیشینه آن ضروری است تا گوشهای از جایگاه تاریخی و اجتماعی پیشوایان شیعیان را نمایان سازد.
اشاره:
هشتم شوال سالگرد تخریب حرم ائمه بقیع است و از این رو گفتوگویی با حجت الاسلام والمسلمین محمدصادق نجمی، پژوهشگر و محقق تاریخ انجام دادهایم. وی کتاب «تاریخ حرم ائمه بقیع» را نگاشته است که حاوی نکات جالب پیشینه تاریخی این مکان مقدس است. همچنین این نویسنده به تازگی کتاب در رابطه با زندگی حضرت حمزه ـ ع ـ برای استفاده علاقهمندان منتشر ساختهاند.
* پیشینه قبرستان بقیع به چه زمانی برمیگردد و این قبرستان نزد پیامبر اکرم ـ ص ـ و ائمه اطهار ـ ع ـ از چه منزلتی برخوردار بوده است؟
• بقیع اولین مدفن و مزاری است که به دستور رسول اکرم ـ ص ـ و بوسیله مسلمانان صدر اسلام به وجود آمده است. این مدفن مقدس و تاریخی در اصل «بقیعالغرقد» و در قرنهای اخیر گاهی «جنهالبقیع» نیز گفته میشود. ابن اثیر میگوید: «در لغت بقیع به محل وسیعی که دارای درخت و یا ریشه درخت باشد، گفته میشود و چون مکان بقیع پیش از آن دارای درخت غرقد و ریشههای آن بود پس از قطع این اشجار نیز با همان اسم معروف گردید.» در بقیع اولین کسی که از انصار دفن شده است «اسعد بن زراره» و از مهاجرین «عثمان بن مظعون» بوده است. سمهودی میگوید: «پس از فوت ابراهیم فرزند رسول خدا ـ ص ـ آن حضرت به صحابه فرمودند ابراهیم را به سلف صالح ما عثمان لاحق کنید و در کنار او به خاک بسپارید.» او میگوید پس از دفن شدن ابراهیم در بقیع، مردم مدینه علاقهمند شدند پیکر اقوام و عشیره خود را در آنجا دفن کنند و هر یک از قبایل مدینه درختان و ریشههای بخشی از بقیع را قطع و زمین آن را برای همین منظور آماده نمودند.
در فضیلت بقیع حدیثهای متعددی از رسول خدا نقل گردیده است. از جمله در حدیثی فرمودند: «از بقیع هفتاد هزار نفر که صورتشان مانند ماه چهارده شبه است محشور خواهند شد و بدون حساب وارد بهشت میشوند.» در حدیث دیگر آمده است که رسول خدا ـ ص ـ در بقیع حضور یافتند و اهل قبور را بدین گونه خطاب میکردند: «درود بر شما و خداوند ما و شما را بیامرزد.» شما پیشاهنگان ما بودید و ما هم درپی شما خواهیم آمد. حرم ائمه بقیع که در کتب تاریخ به عنوان مشهد و حرم اهل بیت ـ ع ـ معروف گردیده، در سمت غربی و منتهی الیه بقیع واقع شده است. در این حرم مطهر قبر چهارتن از ائمه اهل بیت، امام مجتبی، امام سجاد، امام باقر و امام صادق ـ علیهم السلام ـ در کنار هم و به فاصله 2 تا 3 متری این قبرها، قبر عباس عمومی گرامی رسول خدا ـ ص ـ قرار گرفته و در کنار آن نیز قبر دیگری است که متعلق به فاطمه بنت اسد است. قبل از ویرانی ساختمان این حرم مطهر همه این قبور ششگانه در زیر گنبد و دارای ضریح زیبایی بودند. همچنین مدفن تعدادی از همسران، فرزندان، اقوام و عشیره پیامبر اسلام و جمع کثیری از صحابه و یاران آن حضرت و تعداد بیشماری از شهدا و علما در این قبرستان قرار دارد.
راز آن چیزی است که باید در سینه بماند
اما این چشم ها آن قدر دریده شده اند که
گاهی آن را بیرون می ریزند و مرا رسوا میکنند.....
پ.ن:
و چشم بود که رسوایم کرد...
احمد جاودان
گاهی وقت ها نمی شود حرفت را کامل بزنی
شاید نا محرم باشد
گاهی حرفت را که می زنی آن وقت بعضی ها به جای مرهم می شوند نمک روی زخم
و
گاهی که حرف ناتمام می ماند آخر حرفت را با بغض خورده ای....
همین
پ.ن :
در مورد مطلب اخبر که خیلی از دوستان فرموده بودن منظورم چی هست
شرمندم نارسا بودن مطلب از بنده که نوشتن بلد نیستم بوده