دل او و...
رنگ دلش به فاطمیه غریب ما رنگ داد
بوی او عطر فاطمیه را به شهر پاشید
کاش که دلش را فانوسی کند برای راه
برای راه دل .....
با فانوس دلش ما را میان همان کوچه ببرد
میان همان کوچه پشت آن در....
تا مثل او پشت در تکه تکه شویم و دل و جان را فدا کنیم....
دیدم که تکه تکه های بدنش پشت در افتاده میان تابوت
شاید میان روضه های کوچه دلش گیر کرده بوده....
پی نوشت :
از سایت های بصرگراف
کانون منجی
حسین جان
روزهای حلمایی بابت عکس و مطلب تشکر میکنم
عزاداری ها قبول مادر
به روزیم فرصت کردید تشریف بیارید
عکس های زیبایی بود