ما را نسیم نام تو دیوانه میکند
یکی اسپند دود می کرد
دو سه نفر گل عزا به سر و صورت عزادارا می زدن
تو همین گیر و دار دیدم سه چهار نفری که وسط خیابون کنار منقل اسپند وایستادن
نگاهشون چرخید یه سمتی یکی با مشت به سینه ش می کوبید یکی اشک می ریخت
هر کی یه چی می گفت
یه وقت نگاه کردم دیدم یه پرچم بزرگ داره همراه یه هیئت میاد
رو پرچم نوشته آقام حسین
همین
پارسال ظهر عاشورا با بچه های هیئتمون (حسین جان بجنورد) تو ایستگاه صلواتی
چرا هر دم نگویم من حسین جان
چه نامی بهتر از نام حسین است
ای ذات عشق حرف تو از جنس عقل نیست
اندیشه را کلام تو دیوانه میکند ...