روزهای نبودنت باران برای خودش می بارد...
به دنبال تو می گردم که با فانوس باران ها
به دنبال تو می گردند این شب ها، خیابان ها
به دنبال تو می گردم، همانطوری که می گردند
پی یک قطره باران چشم های باز گلدان ها
چقدر این روزها جای تو در هر کوچه ای سبز است!
چقدر این روزها سبزند در این شهر میدان ها!
تمام جوجه ها از تخم هاشان سر درآوردند
ترک خورده ست در این سرزمین دیوار زندان ها
حیاط خانه ها کم کم پر از گنجشک خواهد شد
پرستو خانه خواهد ساخت زیر سقف ایوان ها
یخ دریاچه هر شب تردتر، هر روز نازک تر
به زودی باز می گردند، قوها و پلیکان ها!
پانته آ صفایی