برای او

آه شرمنده ام هنوز هم کمی از من مانده میروم تا دیگر از من چیزی نماند میروم تا من ، او شود...

برای او

آه شرمنده ام هنوز هم کمی از من مانده میروم تا دیگر از من چیزی نماند میروم تا من ، او شود...

برای او

محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
پیوندها


ای همنشین خلوت خامــــــوش نخلها !               تنهایـی ات مبـاد، فرامـــوش  نخلها

 

بعد از تو چشم تشنه پرستی نداده است               آبی به ریشه های عطش نوش نخلها

 

خم کرده است قامت شمشــاد عشق را                سنگینی فــراق  تو بر دوش  نخلـها

 

انگار یک قرابت دیرینـــه داشته است                نیــزار نالــه های تو با گوش نخلـها

 

طبعم نوشت نام تو را با دو بیت اشک                بر قامت همیشـه عــزاپوش نخلهـــا

 

 

امشب  تو نیستی و برای گریستن

 

ما تشنه می رویم در آغوش نخلها

۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۲ ، ۱۸:۳۶
سید رضا


مست از غم توام غم تو فرق می کند
محو توام که عالم تو فرق می کند

با یک نگاه می کشی و زنده می کنی
مثل مسیح، نه، دم تو فرق می کند

یک دم نگاه کن که مرا زیر و رو کنی
باید عوض شد آدم تو فرق می کند

تنها کمی به من نظر لطف می کنی؟
آقای مهربان! کم تو فرق می کند

زخمی است در دلم که علاجی نداشته است
جز مرحمت که مرهم تو فرق می کند

اشک غمت برای من احلی من العسل
گفتم  برای من غم تو فرق می کند

صلح تو روضه است حماسه است غربت است
ماهی تو و محرم تو فرق می کند

باید خیال کرد تجسم نمود؛ نه؟
نه؛ گنبد تو پرچم تو فرق می کند

لختی بخند قافیه ام را بهم بریز
آقای من! تبسم تو فرق می کند



سیدمحمدرضا شرافت

۱۴ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۲ ، ۱۲:۰۸
سید رضا

هر قدر که می خواست گدا، شاه کرم داشت
آن قدر که پیش کرمش، خواسته کم داشت

در خانه او بود که در اوج غریبی
دل های غریبان جهان، راه به هم داشت

دلخوش به نفس های مسیحایی او بود
شب های مدینه که فقط غربت و دم داشت

داغی شده بر سینه غم های وسیع ش
 یک کوچه باریک که بیش از همه غم داشت

راحت شد از اندوه جفاکاری یاران
ای کاش که یاری به وفاداری سم داشت

ای آینه ها آینه ها! ذکر بگیرید
ای کاش حرم داشت حرم داشت حرم داشت ...



زهرا بشری موحد

۲ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۲ ، ۱۲:۰۶
سید رضا

گفتم :

بسم الله شروع کن اذون گفتن نمازم که خوندی دیگه منتظر چی هستی

بسم الله

با گلوی پر از بغض  گفت : 

" بی او ؟؟؟؟"


۱۰ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۲ ، ۱۲:۳۹
سید رضا

ای تیـــغ ! پا برهنـــــه بیا رو بـــــروی من

حاجــــت به استخــــاره ندارد گلـــوی من

 

خـون مــــــرا بریـــــز و مــــرا سربلنــــد کن

دامــــن مـزن به ریخـتـــــــن آبـــــروی مـن

 

لب ، سرخ کن به خون من ای تیغ تا دمی

کامــــی بگیـــرد ار لــــب تـــــــو آرزوی مــن

 

بر پیکـــــرم فـرود بیـــــا سـرکشــــی مکـــــن

زانــــوی احتـــــــــرام بزن پیــــــــــش روی من

 

بشکــــن سفال جســـــم مرا زود تر کـــه جان

چون مِــــی ، نفس نفس نزند در سبــوی من

 

فرق مــــــرا تــو مســـــح بکــــــش با اشاره ای

مگـــــذار نــــاتمــــــام بمـــانـــــــد وضــــوی من


سید مهدی موسوی

 

۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۲ ، ۱۲:۳۶
سید رضا

نمیدانم

اوست که در خانه چشمم زندانی شده 

یا چشم من اسیر او شده

اوست نشسه در نظر من به کجا نظر کنم

۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۲ ، ۱۳:۳۳
سید رضا



«وَ دَعَوْتَنِی إِلَیْکَ»

اصلاً تو من را خواندی که آمدم. ما معمولاً خیال می‌کنیم
که ما خدا را می‌خوانیم و او یا جواب می‌دهد و یا نمی‌دهد.

گاهی بعضی می‌گویند ما خواندیم جواب نداد.

نه، اصلاً تو او را نمی‌خوانی، بلکه او تو را می‌خواند.

اول او تو را می‌خواند و بعد تو جواب می‌دهی و بعد دوباره او تو را بهتر می‌خواند.

در واقع اوست که دعوت می‌کند.

«وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِی عَلَیْکَ وَ دَعَوْتَنِی إِلَیْکَ وَ لوْ لا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ»؛

 اگر تو نبودی، اگر تو نمی‌خواستی و یا اگر
تدابیر تو نبود برای این‌که من به تو برسم، من به تو نمی‌رسیدم.

اصلاً من نمی‌فهمیدم که تو که هستی. تو خودت خواستی خودت را به من بشناسانی.

 من متشکرم، ممنونم. خیلی سپاسگذارم.

الحمدلله که خواستی خودت را به من بشناسانی. وگرنه من نمی‌شناختمت. بنده دنیا می‌شدم.

 دنبال پول و شهوت و شهرت می‌افتادم. دنبال نان بودم که بخورم و همین‌ها.

 بیش از این نمی‌فهمیدم. خیلی‌ها این‌طورند. این‌ها دلالت به  خدای تعالی نمی‌شوند.

می‌بینیم فردی را 60 سال سن دارد، ولی تمام همّ و غمّش این است که یک پولی در بیاورد، موبایلی، ماشینی، مقامی، میزی، صندلی‌ای!

مثلاً بزرگ خاندان بشود؛ بزرگ ایل و قبیله و طایفه بشود؛ و یا شاهنشاه بشود.

آخرین تلاشی است که خیلی‌ها می‌کنند. اما نه، «وَ لَوْ لا أَنْتَ» اگر تو نمی‌خواستی،

اگر تو نبودی: « لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ» اصلاً من نمی‌فهمیدم تو که هستی؟

این تویی که می‌خواهی من بفهمم که تو که هستی؟ و من پی می‌برم به تو. ممنونم که مرا در چنین وادی‌ و چنین
راهی انداختی.

حجت الاسلام  والمسلمین آقاتهرانی

http://aghatehrani.com/data.asp?Id=1412

 

۱۴ موافقین ۸ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۲ ، ۱۲:۴۲
سید رضا
از اول تا آخر خود او  پذیرایی کرد
نگذاشت من دست به سیاه و سفید بزنم
از همه بدتر تا آمدم بروم بیرون
کفش هایم را خودش جفت کرد
خیلی از خودم خجالت کشیدم
حالم از خودم به هم می خورد 
من کی باشم که استاد چنین کند برای من




پ.ن : وای بر من که خدای او میزبان باشد و من میهمان
۱۶ موافقین ۷ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۲ ، ۱۱:۰۸
سید رضا



 

 

ماهی کوچک یک تُنگِ بلورم، چندی است؛
بر لب طاقچه از رودِ تو دور افتادم

تازه دریای تو را یافته بودم اما؛
لحظه ای غفلت و ...ناگاه به تور افتادم

بعد از آن قسمت من تُنگ و نفَس تَنگی شد
پشت یک شیشه، نه! دیوار قطور افتادم

تند و بی وقفه فقط دور خودم می گشتم
وقتی از تور در این تُنگ بلور افتادم

روز و شب بغض شدم، اشک شدم، باریدم
وقتی از گوشه ی چشمت به مُرور افتادم

چشم را بستم و در عالم رویا دیدم؛
از لب طاقچه در چشمه ی نور افتادم

لحظه ای بعد که بیدار شدم فهمیدم؛
باز در کنجِ همان تُنگِ نمور افتادم


فاطمه دبیری


 
۳ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۲ ، ۱۰:۵۴
سید رضا

استحضار علاقمندان به کسب معارف ناب اسلامی می رساند با استعانت از درگاه خداوند متعال و مدد از کرم اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام ، یکدوره کلاسهای سبک زندگی با حضور اساتید مجرب برگزار می گردد.


ایام هفته

کلاس

استاد

توضیحات

‌شنبه

مجردها

حجت‌الاسلام سلیمانپور

انتخاب همسر، ازدواج و ... (ویژه آقا پسرها)

یکشنبه

اخلاق

حجت‌الاسلام افشین فر

شرح کتاب شریف معراج السعاده

دوشنبه

اخلاق

حجت‌الاسلام افشین فر

شرح کتاب شریف معراج السعاده

سه شنبه

مسائل طبی

حجت‌الاسلام شیخ رمضان الهی

آداب تغذیه،مزاج شناسی و... ازنگاه طب اسلامی

چهارشنبه

مسائل طبی

حجت‌الاسلام شیخ رمضان الهی

آداب تغذیه،مزاج شناسی و... ازنگاه طب اسلامی

پنجشنبه

خانواده

حجت‌الاسلام سلیمانپور

عوامل تحکیم وتضعیف بنیان خانواده (ویژه متاهلین)

جمعه

خانواده

حجت‌الاسلام سلیمانپور

عوامل تحکیم وتضعیف بنیان خانواده (ویژه متاهلین)

   شروع این کلاسها از شنبه 22/4/1392 راس ساعت پنج ونیم بعد ازظهر در محل حسینیه مرحوم حاج مرتضی ولیزاده واقع در کوچه گرمه ای بوده و شرکت برای عموم آزاد است.برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید با شماره 09158896811 تماس بگیرید.






http://hosenjan.mihanblog.com/post/154

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۲ ، ۱۰:۳۲
سید رضا