برای او

آه شرمنده ام هنوز هم کمی از من مانده میروم تا دیگر از من چیزی نماند میروم تا من ، او شود...

برای او

آه شرمنده ام هنوز هم کمی از من مانده میروم تا دیگر از من چیزی نماند میروم تا من ، او شود...

برای او

محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
پیوندها

تیـــــــــــــر.2....

شنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۲، ۰۱:۵۲ ق.ظ
حالا که حرف از تیر شده....

  زخمی افتاده بود روی من و خونش هم جاری شده بود رویم 
همه فکر می کردند هر دو شهید شده ایم
کمی خون روی دستم دیدم 
خوب که نگاه کردم دیدم خون من نیست 

ولی او....

گلویش دریده شده 

یادم آمد از آن شعری که این هفته های آخر زیاد می خواند


ای تیر تشنه بیا بنشین در گلوی من 
تا نرود پیش فاطمه ابروی من




خاطره ای از دکتر صادقی در مورد هم رزم عزیزش شهید مصطفی کریمی
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۴/۱۵
سید رضا

نظرات (۵)

۱۵ تیر ۹۲ ، ۱۶:۱۱ بیست و چهار
دیگه مثل شهیدا کم گیر میاد
۱۵ تیر ۹۲ ، ۲۲:۱۴ فرزند آدم
ان شاالله ادامه دهنده ی راهشون باشیم تا آبرومون پیششون نره
بایرام کریمی،و ما ادراک بایرام...
چه کسی آبرومند تر از اوست نزد زهرا؟؟؟

پاسخ:
رحمت الله علیه
شهدا ؛
حقیقت رو پیدا کردند

بیهوده در اضطراب ماندیم همه

در تاب و تب و عذاب ماندیم همه

این ساعت زنگ خورده هم زنگ نزد

عشق آمد و رفت و خواب ماندیم همه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی